Thursday, January 31, 2013

برای دکتر حسن حبیبی


                                           
این تعبیری درست است که بعضی از شخصیت ها خود به تنهایی یک ملت هستند. دكتر حسن حبيبي هم از آن شخصيت های انگشت شماری بود که ابعاد مختلف فعالیت های فرهنگي، علمي، حقوقی و سياسي اش در قالب فعالیت های يك فرد نمي گنجد.
در میان چهره های انقلاب، حضوری متین و برجسته داشت. در سال 1358 هنگام برگزاری اولین  دوره انتخابات ریاست جمهوری، از میان کاندیداهای مختلفی که پر سر و صداترین آنها ابوالحسن بنی صدر بود، به دكتر حسن حبيبي رای دادم. شخصيت متمایز، قرابت فكري با دكتر علي شريعتي و تسلطی که در حوزه حقوق داشت علت اصلی این انتخاب بود.
درباره  اخلاق و منش دکتر حبیبی نیز از مرحوم پدرم زیاد شنیده بودم. اقدامات ارزنده دكتر حبیبی طی سال ها در ارکان مهمی چون شوراي انقلاب، وزارت فرهنگ و آموزش عالي، دانشگاه، فرهنگستان علوم و شوراي نگهبان تداوم یافت تا اینکه بالاخره پس از سال ها نوبت من رسید تا تجربه مستقيم كاري با دکتر حبیبی را داشته باشم؛ تجربه ای در كابينه دولت هفتم که برایم مهر تاييدي بر آن قضاوت شد.
دكتر حبيبي به عنوان معاون اول با متانت، عدالت و نكته سنجي جلسات دولت را اداره مي كرد. نه نوبتي جابه جا مي شد، نه اعتراضي ناديده گرفته مي شد و نه كسي احساس می کرد كه به حرفش نسبت به ديگران كمتر اهميت داده می شود. در اولين برخوردها متوجه شدم نگرش دکتر حبیبی به موضوع حضور زنان در سطح كابينه بسيار معقول است. او در مناسبات کاری هيچ تفاوتي میان زن و مرد قائل نبود. ضرب المثل ها و نكات نغز و سنجيده دکتر حبیبی در حین اداره جلسات دولت، براي من كه جوان تر و كم تجربه تر بودم بسيار شيرين و قابل استفاده بود؛ به خصوص تاكيد و دقت ايشان در رعايت زبان فارسي.

در مورد سخت گيري برخي نهادهاي نظارتي بر فعاليت دولت كه در دوران آقاي خاتمي رواج  فراوان يافته بود، روزی دکتر حبیبی به «اعتصاب برای تشدید سخت گیری در دقت و مراقبت گمرك در فرانسه» اشاره کرد و اينكه آثار سخت گيري های بی حد و حصر و افراطی دستگاههای نظارتي مي تواند به قفل شدن كار و تعطيلي امور اجرايي بيانجامد.
در اولین ماههای کاری وقتی نخستین گزارش در موضوع محيط زيست، ابعاد مختلف مسایل و مشکلات مربوطه را در جلسه دولت روشن ساخت، دکترحبیبی ارايه آن را اقدامی شجاعانه خواند و پيشنهاد اضافه شدن عنوان محیط زیست را به كميسيون زیربنایی و صنعت که از کمیسیون های اصلی و مهم دولت است، ارایه داد؛ پیشنهادی که حاكي از درايت او بود و نام محیط زیست پس از آن بر این کمیسیون ماند. اما این تنها مورد نبود و در موارد متعددی می شد به توجه و علاقه وافر دکتر حبیبی نسبت به محیط زیست و طبیعت پي برد. سخنرانی افتتاحیه یکی از دوره های جشنواره فیلم سبز نشان از درك عميق فلسفي دکتر حبیبی و نگرش ادیبانه او به طبیعت و هنر داشت.
حضور آقاي دكتر حبيبي در شوراي نگهبان سبب شد که گرايش این شورا در آن مقطع به مواضع حقوقي، معتدل و غيرسياسي نزدیک شود. اساسا حضور شخصيت هاي مبارز مسلمان و مستقلی مانند ايشان مي توانست اعتماد طيف ها و گروههاي سياسي، نخبگان و عموم مردم را نسبت به اين نهاد مهم حكومت تحكيم بخشد، ولی متاسفانه با استعفاي دکتر حبیبی این وضعیت ادامه نیافت. شاید این تاثیر وجودی ناشی از تعلقات فکری و قلبی وی نسبت به ایران و انقلاب بود، چنانچه دلسوزي هایش مثال زدني است. از دکتر حبیبی این جمله را به خاطر دارم که: اگر كاري از دستمان برآيد خیلی خوبست، ولي حتی وقتی جز غصه خوردن کاری نمی توانیم انجام دهیم، غصه خوردن هم اهميت دارد.
بی شک ایران عزیز پيشرفت ها و دستاوردهاي بزرگش را مديون انسان هایی چون اوست؛ كساني كه خود تلاش كردند و نیز همواره تکیه گاهی برای سایر تلاشگران بودند. در اینجا نقد جدی را باید متوجه جریانات و کسانی دانست که به بهای اندک رسیدن به قدرت، تلاش های گذشتگان را زیر سئوال بردند و خیل عظیم خدمتگزارانی چون دکتر حبیبی را در اذهان مردم و جوانان به زير سئوال کشیدند.   
از دكترحبیبی خاطرات زيادي دارم ولي چندتایی از آنها فراموش نشدنی است، مثل خاطره ای از يكی از روزهاي هواي پاك در دولت هفتم. چند روزی مانده به آخر دی ماه به همه اعضاي دولت اعلام می شد روز هوای پاک با خودروي شخصي به سركار نروند و از وسایل نقلیه عمومی یا خودروي گازسوز استفاده كنند. جلسه بعد از روز هوای پاک نیز از وزرا گزارش می گرفتم كه در روز مورد بحث چگونه تردد كردند. یکی از این سال ها شاید همان سال اول- دکتر حبیبی گفت: من ديدم تنظيم تردد با  اتوبوس و وسيله عمومي دشوار است و خودروی گازسوز هم در دسترس نیست. بنابراین كارها را شب قبل به منزل بردم و باقي امور نیز از منزل دنبال كردم و به خاطر روز هواي پاك اصلا از منزل خارج نشدم تا خودرويي استفاده شود.
از اين توجه جدي به موضوع شرمنده شدم، چون مي دانستم دکتر حبیبی به چه ميزان نسبت به حضور در محل كار و مسئوليتش سخت گیر و دقیق است. 
شايد برخي از افراد، اعتدال، نرم خويي و ميانه روي دكتر حبیبی را در عرصه اجرايي و سياسي مورد نقد قرار مي دادند، ولي همان ها هم مي دانستند كه براي مهار طوفان ها و تندبادها، تعدیل افراط گری ها و تنظيم روابط و برقراري تفاهم، وجود شخصيت هاي استواری مانند او  به عنوان مرجع و تكيه گاه تا چه حد با ارزش و حياتي است. سالیان سال چهره خندان دکتر حبیبی سوژه اصلی روی جلد مجله گل آقا برای هر گونه انتقادی از عملکرد دولت بود و ایشان هرگز واکنشی دلیل بر رنجش از خود بروز نداد.
دکتر حسن حبیبی امروز دیگر در میان ما نیست. اما آیا ما توانستیم از پس معرفی و حفظ سرمایه هایی این چنین برآییم که شناخت آنها براي جوانان و نسل های آینده مايه اميد و افتخار و براي مردم مايه اعتماد است؟
در اینجا لازم است از خانم دکتر «شفیقه رهیده» همراه و همسر صمیمی و وفادار دکتر حبیبی یاد کنم که البته به طور مستقل شخصیتی متمایز و منشاء خدمات ارزنده ای برای کشور بوده است. خانم رهیده به ویژه در هلال احمر طی دوران دفاع مقدس و در زمینه های مهمی مانند دسترسی مردم به بهداشت و درمان که نمونه آن تاسیس کارخانه سرنگ سازی سها بود، تلاش کرد و در سال های اخیر نیز همدم روزهای غصه و تنهایی و بیماری دکتر حبیبی بود.
حسن حبیبی در سالروز 12 بهمن ما را ترک گفت. او با همه رنجیدگی ها از جفاهای رفته به دولت هایی که مسئولیت معاون اولی آنها را بر عهده داشت، آنقدر وفادار بود که در رفتنش نیز یادآور آرمان های اصیل انقلاب اسلامی و پیوندش با خیزش عظیم مردمی 57 باشد.  

Tuesday, January 29, 2013

زدودن پیرایه ها از آیین رستگاری

امروز از متدینین پرسش های زیادی می شود که ریشه در رفتار و منش دین مدارانه آنها دارد. به عبارت دیگر میزان انطباق یا زاویه ای که روش زندگی دین مداران با تعالیم دینی و اصل مبانی دین دارد، سئوالات زیادی را مطرح می سازد.
در واقع متدینین متهم هستند که با برداشتی از شرع مقدس، در رفتارهایشان فردیت انسان و کرامت او را نادیده گرفته و نگاه رحمانی توام با شفقت بر خلق و عشق برای نجات بشر را در رفتارهای فرقه ای و متعصبانه به فراموشی سپرده اند. متدینین همچنین به تضعیف ارکان تعقل، تفکر و پرسش گری متهم هستند و اینها بخشی از اتهاماتی است که نسل امروز به دین مداران در دنیا وارد می کند.
به راستی چرا در تفکر، شیوه عمل و روش زندگی برخی دین داران، کرامت انسانی، ارزش های والای اخلاقی و تفکر و تعقل که اساس پیام الهی بوده و پیامبران برای تحقق آنها آمده بودند، نادیده گرفته می شود؟ مگر در قرآن کریم ترازی بالاتر از اخلاق حسنه پیامبر ذکر شده است که می فرماید:
به راستى كه براى شما و براى كسى كه به خداوند و روز بازپسين اميد دارد و خداوند را بسيار ياد مى‏كند، در پيامبر خدا سرمشق نيكويى هست‏ (سوره احزاب- آیه 21)

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
پیامبر نیز خود تاکید دارد که برای تکمیل بهترین فضای اخلاقی مبعوث شده است: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». شاید از همین روست که پیامبر اسلام رحمت للعالمین خوانده شده است؛ از این رو که دعوت او به رحمت، صلح و شفقت بوده است. چنانچه از نام اسلام نیز اینگونه استنباط می شود؛ اسلام را به معنای سلام و خبر از صلح می دانند و آن کسی که به دیگری سلام می کند اولین و مهم ترین پیامش این است که تو از من در امان هستی.
اثربخشی و قدرت نفوذ ایشان بر ذهن ها و جان ها از این رو بود که به خیر همه بشریت می اندیشید، برای همه طلب استغفار می کرد و برای همه غصه می خورد:  

به راستى كه پيامبرى از ميان خودتان به سوى شما آمده است كه هر رنج كه شما مى‏بريد، براى او گران مى‏آيد، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است‏ (سوره توبه- آیه 128)

لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
مخاطب این آیه عام است و نشان از منش پیامبر در برخورد با دیگران دارد. در آیه 159 سوره آل عمران نیز خداوند می فرماید: 
به لطف رحمت الهى با آنان نرمخويى كردى، و اگر درشت‏خوى سخت دل بودى بى‏شك از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند، پس از ايشان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن، و چون عزمت را جزم كردى بر خداوند توكل كن، كه خدا اهل توكل را دوست دارد 

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
مورخین نیز شخصیت و منش پیامبر را توام با گذشت و کرامت توصیف کرده اند و این امر از دلایل اصلی تغییر رویکرد جامعه عرب آن زمان به سوی تحول و امید و اصلاح برشمرده می شود. جامعه ای که رفتارهای زشتی مانند تبعیض، دروغ، تهمت و خیانت در آن نکوهیده شد و انسان ها به منش و اخلاق نیکو دعوت شدند. آیین پیامبر، راه و روش رستگاری و رهایی بود:

آنان كه از اين پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند پيروى مى‏كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏دهد و از كار ناپسند باز مى‏دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را حرام مى‏گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده برمى‏دارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده پيروى كردند، همان رستگارانند (سوره اعراف-آیه 157)

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
اما امروز چرا اینچنین تاریخ وارونه شده است؟ و چرا صفات دوره جاهلیت بازتولید می شود؟
اینک ما متهم هستیم که به نام «رحمت»، «غضب» را، به اسم «کرامت»، «ذلت» را، به اسم «لطف»، «مسکنت و گدایی» را توسعه داده ایم؛ به نام «حکمت»، «تحکم» را، به جای «حقیقت»، «مصلحت» را، به نام «واقعیت»، «خرافه» را، به اسم «حرمت»، «تهمت» را رواج داده ایم و به جای «تفکر»، مدافع «پیروی کورکورانه» بوده ایم. در پاسخ به پرسش ها و اعتراض ها از روش طرد و حذف استفاده کرده ایم، برای حفظ موقعیت، مجوز هر گونه منکری را داده ایم و به نام وحدت، کینه و تفرقه را ترویج کرده ایم.
در واقع متدینین کنونی در مقابل نسل فعلی و جوانانی که نمی خواهند در انجماد و تعصب بمانند و دوستدار عشق و ایمان و بخشش هستند، باید پاسخگو باشند. نسل جوان نمی خواهد یا نمی تواند روش پیشنیان را تایید کند، چنانچه نسل ما نیز به رفتار پیشینیان خود معترض بود.
امروز بی شک بزرگ ترین قدم برای شناخت شخصیت والای پیامبر و آیینی که او به بشریت عرضه کرد، زدودن پیرایه ها و اتهامات از دین و متدینین واقعی است و این جز با بازگشت به منش و رفتار پیامبر امکان پذیر نخواهد بود.
خدا رحمت کند دکتر علی شریعتی را که باید از کلام او این واقعیت را وام بگیریم: پدر، مادر، ما متهمیم.
  

Wednesday, January 23, 2013

فراخوان جایزه دکتر تقی ابتکار

هشتمین دوره جایزه دکتر تقی ابتکار 

مرکز غیردولتی صلح و محیط زیست هر سال از بین تلاشگران عرصه محیط زیست در زمینه های علمی، تحقیقاتی، فرهنگی و فناوری براساس رای ‏هیات داوران جوایزی اعطاء می کند. 

فعالیت های انجام شده می تواند شامل این موارد باشد : ‏ ‏۱- ابداعات، اختراعات و طرح هایی که در جهت جلوگیری از آلودگی یا تخریب محیط زیست باشد.  ‏ ‏۲- خلاقیت ها (نظری و کاربردی) و ابتکاراتی که با اجرای آن آلودگی و تخریب محیط زیست کاهش پیدا کند.  ‏۳- ارایه طرح های علمی که موجب نجات گونه های کمیاب و در معرض خطر انقراض گیاهان و جانوران شود.  ‏۴- فعالیت هایی که به سبب آن دانش زیست محیطی جامعه ارتقاء یافته و فرهنگ زیست محیطی در سطحی فراگیر اشاعه یابد.
‏مدارک لازم : ‏ ‏۱- تکمیل فرم درخواست  ‏ ‏۲- شرح کامل فعالیت انجام شده به صورت تایپ شده با نرم افزار ‏WORD‏ به همراه‏CD ‎‏ مربوطه  ‏ ‏۳- خلاصه فعالیت انجام شده در ۱۰ خط   ‏ ‏۴- مدارک، مستندات، عکس ها، نقشه ها و سایر اسنادی که مربوط به فعالیت مورد نظر باشد.   ‏۵- یک قطعه عکس ۳ x ۴ پشت نویسی شده.
‏فرم تقاضای شرکت در هشتمین دوره اعطای جایزه دکتر تقی ابتکار از سوی مرکز صلح و‎ ‎محیط زیست در لینک زیر: 
مدارک می بایست به همراه فرم تقاضای شرکت، به صندوق پستی تهران ۱۶۵- ۱۹۵۷۵ حداکثر تا ۱۵ بهمن ماه  1391 ارسال شود. در صورت نیاز ‏به اطلاعات تکمیلی پست الکترونیکی ‏ info@pengoo.ir خواهد بود.
برای دیدن آلبوم عکس دوره قبلی جایزه دکتر تقی ابتکار اینجا را کلیک کنید.

Sunday, January 20, 2013

غیر از من، کدام خدایی برایت خدایی کرده است؟

تا حالا فکر کرده اید که قرآن گفت و گوی صمیمانه خدا با ماست؟ البته چنین باوری به درک آسان و روان کلام قرآن بستگی دارد و اغلب ما فارسی زبانان به ترجمه ای که ضمن حفظ اصالت معانی به روانی کلام فارسی در ذهنمان بنشیند، دسترسی نداشته ایم. همین شاید یکی از دلایل فاصله افتادن میان ما و سخن دوست باشد و این پرسشی تلخ است که چرا قرآن را اینگونه دشوار بر ما عرضه کرده اند؟
به هر حال چندی پیش ایمیلی از یک متن قرآنی برایم ارسال شد که نمونه ای از ترجمه و البته چینش زیبای آیات مختلف در کنار هم بود... این متن تقدیم شما:
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی 1-2). افسوس که هر کسی را به سوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را، که مرا به سخره گرفتی (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی (انعام 4). با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیاء 87). مرا به مبارزه طلبیدی و چنان دچار توهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری (یونس 24). این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73). پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند، و قلبت به گلویت آمد و تمام وجودت لرزید، چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم باورم می کنی، اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب 10). تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد، پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربان ترینم در بازگشتن (توبه 118). وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم، اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63 و 64). این عادت دیرینه ات بوده است. هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و هر وقت سختی به تو رسید از من نا امید شدی (اسرا 83). آیا از دوشت باری که پشتت را می شکست برنداشتم؟ (سوره شرح 2 و 3). غیر از من، کدام خدایی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59). پس کجا می روی؟ (تکویر 26). پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50). چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6). مرا به یاد می آوری؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آنها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را در برگرفته بود (روم 48). من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم (انعام 60). من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3). برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28 و 29). تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم (مائده 54).

Friday, January 11, 2013

عکرمه؛ معاندی که مجاهد شد

اگر بخواهیم پیامبر اکرم (ص) را به طور کامل بشناسیم، علاوه بر آیات قرآن کریم که به اسوه بودن و نیز به رحمت بودن او برای عالمیان صراحت دارد، چگونگی زندگی و منش ایشان در برابر حوادث مختلف نیز معرف شخصیت آخرین پیامبر الهی است. این شناخت می تواند در جهان امروز درس ها و عبرت های فراوانی برای ما داشته باشد؛ در دنیایی که نیازمند رفتارهای انسانی و رحمانی است و بدون این نوع رویکرد بعید به نظر می رسد که بتواند بر مشکلات کنونی فائق آید.
محمد (ص) از دوران جوانی به راست کرداری و امانت داری شناخته می شد و برای اطرافیانش الهام بخش و مایه امید بود. لقب «امین» برای او در میان مردمش بر این ادعا صحه می گذارد. وقتی در حدود 40 سالگی به پیامبری مبعوث شد نیز کلامش دعوت به یکتاپرستی و بت شکنی و مقابله با جهل، ظلم و ستمی بود که انسان ها را اسیر خود می ساخت و مانع آزادگی و رشد مردم می شد.
پیامبر اسلام تا سال ها به رغم ظلم و فشاری که بر او و ایمان آورندگان وارد آمد دست به شمشیر نبرد و پس از هجرت به مدینه در سال 13 بعثت، زمانی که مشرکین قریش و مکه اموال آنها را مصادره و سلاح ها را برای حمله به مسلمانان آماده کردند، آماده دفاع شدند. در واقع مشرکین آغازگر جنگ بودند، با این حال بعد از آن که پیامبر به فرمان خداوند اجازه مقابله یافت، هیچگاه اساس دعوت خود یعنی آگاهی بخشی، معرفت و بزرگواری و بخشش را رها نکرد. او مامور بود که اینگونه عمل کند: ... إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا... اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد قطعا خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند (سوره نساء - آیه 64).
داستان «عکرمه» که از سرسخت ترین دشمنان پیامبر بود، نمونه ای برای آیه مورد اشاره و نشانگر برخورد محمد (ص) در برابر معاندین است. ماجرای عکرمه را در متنی از دکتر عبدالرحمن رأفت پاشا با ترجمه آقای ابراهیم احراری خلف خواندم. «عکرمه بن ابی جهل مخزومی» از سرداران لشکر قریش و سوارکاران و جنگاوران مشهور، پسر ابوجهل رهبر مشرکین و از جباران و ستمگران مکه بود. او به راه پدر اعتقاد داشت، تا جایی که از شکنجه گران کسانی بود که به اسلام ایمان می آوردند. 
دشمنی او بعد از جنگ بدر شدت گرفت. زیرا پدرش که سپاه مشرکین را در این جنگ رهبری می کرد در همان ابتدای پیکار کشته شد و عکرمه حتی نتوانست پیکرش را به مکه بازگرداند. فرار و عقب نشینی او را مجبور کرد که جسد پدر را در میدان جنگ رها کند. در جنگ خندق نیز مشرکان چندین روز مدینه را محاصره کردند تا آنکه حوصله عکرمه از این محاصره سر رفت و از محل باریکی در خندق به همراه تعدادی دیگر عبور کرد که در نتیجه «عمرو بن عبدود عامری» قربانی شد و بقیه به ناچار گریختند.
در روز فتح مکه، قریش که دید چاره ای جز پذیرفتن محمد(ص) و اصحابش ندارد، راه را برای ورودشان به مکه باز گذاشت و رسول خدا نیز از فرماندهانش خواست «با هیچکس از اهالی مکه جنگ و پیکار نکنند مگر کسانی که خود اقدام به جنگ و پیکار می کنند». در این حال عکرمه به همراه تعدادی از قریشیان، سپاهی فراهم آورد. ولی خالد بن ولید در پیکاری کوچک آنان را شکست داد.
عکرمه دیگر پایگاه و مامنی نداشت. بنابراین مخفیانه از مکه به سوی یمن فرار کرد. در این هنگام «ام حکیم» همسر عکرمه بن ابی جهل و «هند بنت عتبه» همسر ابوسفیان به همراه تعدادی دیگر از زنان مکه برای بیعت به خانه پیامبر رفتند و همسر عکرمه از پیامبر خواست تا شوهرش را که از بیم کشته شدن گریخته و به یمن رفته، امان دهد.
پاسخ پیامبر این بود: او در امنیت است.
ام حکیم بلافاصله به دنبال همسرش به سوی یمن حرکت کرد و مدتی بعد او را در سواحل دریا در منطقۀ «تهامه» یافت و ماجرای امان گرفتن از پیامبر را برایش گفت: «با او درباره تو صحبت کردم و او نیز امنیت ترا تضمین کرده است.»
وقتی عکرمه به مکه نزدیک شد، رسول خدا به مسلمانان توصیه کرد: «مبادا به پدرش دشنام دهید، زیرا دشنام شما زنده را می آزارد و به مرده هم نمی رسد». سپس به محض رسیدنش بدون عبا به سوی او شتافت و گفت: «خوش آمدی ای سوار مهاجر...»
عکرمه در برابر ایشان ایستاد و گفت: «ای محمد، ام حکیم به من خبر داد که شما مرا امان داده اید... به سوی چه چیزی دعوتم می کنی؟»
پیامبر فرمود: «تو را دعوت می کنم به اینکه شهادت دهی هیچ معبودی، حاکمی، قانونگذاری، اربابی، شفادهنده ای و روزی دهنده ای جز الله وجود ندارد و من بنده خدا و فرستاده اش هستم، و اینکه نماز به پای داری و زکات بدهی ...»
عکرمه گفت: «سوگند به خدا، تو قبل از آنکه این دعوت را آغاز کنی نیز در بین ما صادق ترین گفتار را داشتی و نیکوترین و باوفاترین بودی…». سپس دستش را دراز کرد و گفت: انی أشهد ان لآ اله الا الله و اشهد انک عبده و رسوله.
عکرمه به عهدی که با پیامبر بست وفا کرد و از آن به بعد سربازی فداکار برای یاری مسلمانان بود.
در جنگ یرموک، در موقعیتی که اوضاع مسلمانان رو به وخامت گذاشت از اسبش پایین آمد و به سوی ستون های نظامی رومیان رفت. خالدبن ولید که متوجه او شد از اینکار نهی اش کرد و مرگش را برای مسلمانان ناگوار و سخت دانست. ولی عکرمه پاسخ داد: «مرا به حال خودم بگذار خالدتو در آشنایی و همراهی با رسول الله دارای سابقه و فضیلت هستی، ولی من و پدرم از بدترین دشمنان او بودیم. مرا رها کن تا حداقل بتوانم کفاره قسمتی از اعمالم را بدهم.»
جنگ یرموک به پیروزی مسلمانان انجامید و البته عکرمه بن ابی جهل از شهدای آن بود. عکرمه معاندی بود که به مجاهد تبدیل شد.
گفته می شود هنر متدینین این است که بتوانند ابتدا با رفتار و اعمال و سپس با گفتار و کلام، معاندین و دشمنان را به مخالفین و منتقدین تبدیل کنند. پیامبر البته این هنر را داشتند که معاند را به مجاهد تبدیل می کردند. ایشان حقانیت پیامشان را در رفتارشان نشان می دادند و همین منش بزرگوارانه سبب گسترش آیین اسلام شد. امروز هم مسلمانان، رسول خویش را به بخشش و رحمت و بزرگواری می شناسند، اما متاسفانه در عمل به این صفات موفق نیستند... اما «رحمت للعالمین» شاید همان مولفه نجات بخش جوامع اسلامی باشد... 

Friday, January 4, 2013

آلودگی هوا و داستان دو شهر؛ فقط برای یادآوری

این روزها که تهران و چند شهر بزرگ کشور اوج آلودگی هوا را می گذراند، یکی از مقالاتی را که حدود دو سال پیش نوشته بودم - برای پاسخ به سئوالاتی که در چنین مواقعی بسیار مطرح می شود - مجددا منتشر می کنم؛ فقط برای یادآوری ...

سال گذشته وقتی مکزیکوسیتی پايتخت مكزيك، به عنوان يكي از شهرهاي سالم دنيا به لحاظ كيفيت هوا معرفي شد، برخي تصور كردند سياست ها و اقدامات محيرالعقولي صورت گرفته تا شهري كه در ابتداي هزاره سوم آلوده ترين هوا را در میان شهرهای دنيا داشت، اكنون پس از يك دهه مشكلات را پشت سر گذاشته است.
واقعيت اينست كه برنامه كاهش آلودگي هواي مكزيكوسيتي از ابعاد جمعيتي، اجتماعي و تعداد خودرو بسيار شبيه تهران بوده و در این حال توانسته با برنامه اي مشابه آنچه كه يازده سال پيش در تهران به تصويب رسيد به موفقيت برسد. توسعه حمل و نقل عمومي، ‌مترو، اتوبوس، به روز رساني استانداردهاي خودروها،‌ ارتقاء استاندارد سوخت، استفاده از گاز طبيعي، معاينه فني و حذف خودروهاي فرسوده، از محورهاي مشترك برنامه كاهش آلودگي هواي این دو شهر بوده است.
اما سئوال اصلي اينست كه چرا يكي (مکزیکوسیتی) موفق شد و ديگري (تهران) هنوز اندر خم يك كوچه است؟
تجربه مکزیکوسیتی نشان مي دهد برخلاف القاي برخي مسئولين، معضل آلودگي هوا قابل حل است. برنامه جامع كاهش آلودگي هوای تهران در سال 1379 و در دولت هفتم براساس مطالعات بين المللي و داخلي به تصویب رسید و از همان سال به پشتوانه سازوكارهاي مديريتي قوي، اعتبارات و برنامه زمان بندي اجرايي شد. این برنامه در دولت هشتم با پيگيري خاص رييس جمهور وقت آقاي سيد محمد خاتمي به دستاوردهاي قابل توجهي رسید.
كميته اجرايي این برنامه که به عنوان ساز و كار مديريتي، به طور منظم 2 هفته يك بار با محوريت سازمان حفاظت محيط زيست و با حضور نمايندگان مختار تمام دستگاههاي مرتبط تشكيل می شد، توانست با همكاري خودروسازان براي اولين بار استانداردهاي مربوط به هوا را اعمال و تا 80% آلودگي خودروها را کاهش دهد. اين استانداردها براي موتورسيكلت ها، اتوبوس ها و خودروهاي سنگين نیز تعیین شد. همچنین با همكاري وزارت نفت و با حذف سرب از بنزين عرضه شده در كل كشور، اولين گام موثر براي استاندارد شدن سوخت برداشته شد. توسعه مراكز معاينه فني، اتوبوس هاي گازسوز، ارتقاء ادواري استانداردها نیز در اين دوره تحقق یافت. آموزش و جلب مشارکت عمومی برای مقابله با کاهش آلودگی هوا نیز در قالب فعالیت های مختلف از جمله حمایت از تشکل های غیردولتی از محورهای مهم این برنامه بود.
البته اين سياست به شهر تهران محدود نشد و طي سال هاي 80-84 برنامه جامع كاهش آلودگي هوا براي 7 شهر دیگر شامل اصفهان، تبريز، شيراز، اراك، مشهد، اهواز و كرج پس از مطالعات خاص تهیه و اجرايي شد. به این ترتیب در پايان دولت هشتم و در شهريور 84، این 7 شهر نیز داراي برنامه اجرايي بودند و جلسات مربوطه آن با حضور استاندار تشكيل مي شد.
در سال 84 همچنین براساس جلسات كميته اجرايي تهران و بررسي هاي عمومي، بازنگري برنامه اول آماده ابلاغ شد.
با آغاز به كار دولت نهم كه نويد «رويكرد و برنامه های متفاوت» مي داد، «برنامه چهارم توسعه» ‌به رغم آنكه با اجماع نظام تدوين شده بود، با اتهاماتي چون «غرب زدگي» مواجه و با «مشكل دار» خواندن آن، عملا از اجرايش سر باز زده شد. در مقابل حيرت و ناباوري نخبگان و حتي همفكران سياسي دولت، برنامه هاي كارشناسي فني و غير سياسي هم تعطيل شد. در این میان محيط زيست به راحتی خارج از اولويت هاي ملي قرار گرفت و پس از تغييرات گسترده و مكرر مديران و معاونين سازمان حفاظت محیط زیست، تشكيل كميته اجرايي تهران عملا منتفي شد.
این روند از سويي، ارتقاء منظم استانداردها را در زمينه هاي مختلف متوقف ساخت. از سوی دیگر در همان ماههاي اول، طرح هاي اساسي دولت های قبل و مقررات تثبيت شده محيط زيست مانند ممنوعيت استقرار واحدهاي جديد صنعتي در محدوده 120 كيلومتري تهران و ممنوعيت شماره گذاري خودروها و اتوبوس هاي ديزلي در شهرهاي بزرگ لغو شد. افزایش سقف جمعيت شهر تهران در طرح جامع با نظر غيركارشناسي و فقط به دلايل مقطعي رخ داد. دستور کاهش قیمت خودرو به خودروسازان بزرگ كشور هم به حذف كانيستر (دستگاه جمع آوري بخارات بنزين در صدها هزار خودرو توليد شده) منجر شد. از دیگر سو، استاندارد بنزين نه تنها ارتقاء پيدا نكرد بلكه براي افزايش حجم آن، تركيبات پتروشيمي مورد استفاده قرار گرفت که نتيجه آن افزايش چند ده برابری بنزن (از مواد آلاینده آروماتیک) بوده است. در همین حال بودجه هاي دولتي مربوط به مترو و اتوبوسراني يا اصلا پرداخت نشده يا با تاخير وصول شد. كميته سه جانبه معاينه فني نیز تعطيل و در فقدان حضور جدي مدافع محيط زيست، قانون معاينه فني از 2 به 5 سال در مجلس افزايش يافت.
در مجموع بعد از سال 84 به برنامه هاي كاهش آلودگي هوا شهرها توجهی نکردند و جلسات كميته اجرايي كاهش آلودگي هوا نیز پس از 5 سال ركود كامل، در تهران نيز به استانداري واگذار شد كه خود وظايف متعدد ديگري بر عهده دارد. گویی محيط زيست و بلكه عرصه مديريت كشور به ميدان سعي و خطا و تجربه های مجدد بدل شد و دیگر قانون و برنامه، محلي از اعراب نداشتند.
علاوه بر اینها، به دليل بي توجهي دولت هاي همسايه و منطقه به آبخيزداري و مديريت سرزمين، گرد و غبار گسترده شهرهاي کشور از جنوب غربي تا تهران را در بر گرفت و به معضل آلودگي هوا دامن زد.
همانطور که اشاره شد برنامه های کاهش آلودگی هوای تهران و مكزيكوسيتي مشابه بوده و شاید تنها يك تفاوت عمده با یکدیگر داشت. به این صورت که در مکزیک با وجود رقابت هاي جدی در تغيير تركيب پارلمان و حداقل دو دوره انتخابات رياست جمهوري با دولت هاي متفاوت، همگی به برنامه ها و قوانین مصوب پايبند ماندند. به نظر می رسد در مکزیک قرار بر این شد که هر دولتي بر سر كار بیاید ادامه دهنده راه قبلي باشد و اجراي برنامه های ملي را یا با جديت تداوم بخشد و يا در همان جهت بازنگري منطقي و اصولي انجام دهد.
در مكزيكوسيتي هيچ معجزه اي جز همدلي و وفاق ملي احزاب متنوع و حتي متخاصم براي تضمين آينده بهتر و توسعه كشور اتفاق نيفتاد. دولت ها با جهت گيري سياسي مختلف آمدند و مانند مسابقه دو امدادي، كار را از قبلي تحويل گرفته و جلو رفتند. در مكزيك پديده اي تحت عنوان «قانون گريزي دولتي» هرگز اتفاق نيفتاد. آنجا برنامه ملي توسعه را كه حاصل هزاران نفرساعت نظر و كار كارشناسي بود، رها نکردند تا به نظريات من درآوردي و راه حل هاي تبليغاتي براي حل معضل هوا بپردازند. سياست مداران و صاحب منصبان مكزيكي اجراي دقيق و هماهنگ قانون را بدون هرگونه گسست، انقطاع و بريدگي دنبال كردند و در نتيجه جواب گرفتند. مکزیکوسیتی در سال 2010 هواي بسيار بهتري را كه نعمت و ارمغان بي بديل الهي است، به دست آورد و به راستي مگر نه اينست كه «ليس للانسان الا ما سعي».

Thursday, January 3, 2013

برای اربعین امام حسین

دکتر شریعتی می گوید: «فتوای حسین اینست؛ در «نتوانستن» نیز «بایستن» هست... انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا... و از حسین، زنده‌تر کیست در تاریخ ما؟ کیست که به اندازه او حق داشته باشد زندگی کند و شایسته باشد که زنده بماند؟ ... حسین مَثَل اعلای انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایی یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگی تحقق مسئولیت را تعیین می‌کند نه وجود آن را».
اربعین شهادت حسین (ع) است و دلم هوای خواندن زیارت عاشورا کرده:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً
سلام بر تو و بر ارواح پاکى که در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد
متاسفانه گاه آنقدر اعتقادات مذهبی مستمسک مسایل مختلف قرار می گیرد که گفتن این حرف ها دشوار می شود، اما ظرافتی است میان «بهره برداری کردن» و «بهره بردن» از این اعتقادات...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
سلام بر حسين و بر على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين