Friday, September 4, 2015

این هم روایتی است!

به روال سی و چند سال گذشته، امروز هم در راهپیمایی روز قدس به عنوان نمادی از ایستادگی مقابل ظلم، عازم خیابان انقلاب شدم. بسیاری از مردم؛ پیر و جوان و زن و مرد و کودک در زیر آفتاب داغ نیمروزی تیرماه آمده بودند وبا چهره های گشاده آشنایی می دادند و حتی برخی در فرصتی کوتاه طی راه به بیان مسایل می پرداختند. 
اما در این میان گروهی اندک البته با صدایی بلند و به نظر هدایت شده هم بودند که در بزنگاه هایی جلو آمده و با پرخاش مسایلی را مطرح کردند. مثلا اینکه چرا من خواستار رسیدگی به سگ کشی شده ام!

جالب اینکه به طور هماهنگ شعارهای مرگ بر فتنه گر هم سر می دادند. اما من هر چه به اطرافم نگاه کردم فتنه گری ندیدم!
ظاهرا دلواپسان از یاد برده اند که روز قدس نمادی از وحدت همه انسان های آزادی خواه علیه ظلم است؛ آن هم در شرایطی که تلاشی عامدانه برای تفرقه میان اقوام و مذاهب مختلف در جریان است. یکی از آنها معترض بود که چرا به وضعیت آلودگی هوای تهران نمی رسید. پاسخ دادم آلودگی ناشی از سوخت های فسیلی مانند بنزن که بدترین و خطرناک ترین نوع آلودگی است، با تلاش های دولت یازدهم کاهش یافته و افزایش تعداد روزهای سالم گواه این مهم است. 
خبرنگاران هم فراوان بودند با سئوالات متعدد. خبرنگار تلویزیون آلمان پرسید آیا شعارها مغایرتی با روند مذاکرات ندارد؟ گفتم: مذاکرات روند خود را دارد و لازم است با نتیجه ای متعادل و در برگیرنده حقوق ایرانیان به اتمام برسد. 
در مورد آثار جنگ در منطقه بر محیط زیست سوال شد که به نامه سال گذشته ام خطاب به آقای بانکی مون در مورد وضعیت اسفناک محیط زیستی غزه اشاره داشتم.
هنگام مصاحبه ها و حضور مردمی که با علاقه پیگیر مسایل بودند، باز صدای تعداد قلیلی سازماندهی شده شنیده می شد که مرگ بر فتنه گر و منافق می گفتند. همان جا به یکی از خبرنگاران گفتم گویا برای عده ای همدلی و همزبانی بین دولت و ملت هیچ مفهومی ندارد.

No comments:

Post a Comment